خانواده از نقاط هدف گیری جهانی شدن است و در عین حال ، می تواند ، نقطه اتكای توسعه ملی باشد. مبانی فرهنگی و فلسفی جهانی شدن كه ریشه در غرب و لیبرالیسم دارد با نهاد خانواده سرسازگاری نداشته و سعی در بی اهمیت نشان دادن و گاه نادیده گرفتن آن دارد. در حالی كه در راهبرد توسعه ملی ایران ، این نهاد مقدس ، می تواند ، بسیاری از چالش ها و تهدیدهای فرایند جهانی شدن را برای ایرانیان كم رنگ كرده و حتی به فرصت تبدیل سازد.
امروز ، جهانی شدن با زیاده روی و افراط در آزادی و انتخاب فرد و صلاحیت های او در تصمیم گیری فردی و اجتماعی ، غیر مستقیم از نهاد خانواده ، تقدس زدایی می كند ؛ به عبارت دیگر ، خانواده را در زنجیر تكامل انسانی دور می زند.
نكته مهم دیگر آن كه بنا بر فرض ، نهاد خانواده در غرب در فرایند توسعه ، كارایی نداشته باشد ، اما در ایران اسلامی ، ماجرا این گونه نیست و هر آموزه ای از جهانی شدن كه این نهاد را خدشه دار كند ، مردود است و باید این نهاد را در بزرگراه جهانی شدن حفظ کنیم.
اصول و راهکارهای تقویت نهاد خانواده در فرآیند جهانی شدن
برای حفظ نهاد خانواده، از طریق تقویت روابط اعضای خانواده و ترویج ارزشهای خانوادگی و استمرار مطلوب کارکردهای مهم خانواده، اصول و راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
1- تأکید بر استمرار و حفظ خانواده طبیعی: در طول تاریخ تا عصر حاضر، خانوادهها با عقد قراردادی بین زن و مرد تشکیل میشوند. در این خانوادهها، زن پس از ازدواج یا تا دورهای معین، قرارداد ازدواج فقط با یک مرد داشت. ادیان الهی از جمله اسلام، مسیحیت و یهود تنها این نوع خانواده را به رسمیت میشناسند.
ازدواج موقت و چندزنی نیز صورتی ازهمین خانواده طبیعی است که به علت شرایط ویژه زنان و برخی ضرورتهای فردی و اجتماعی در اسلام و برخی ادیان دیگر قانونی شمرده شده است. قرآن حصول پیوند عاطفی عمیق میان زن و مرد و آرامش آنان را حاصل چنین قراردادی اعلام میکند . بدین ترتیب هرگونه پیوند و قراردادی که در این چارچوب نباشد را نباید خانواده محسوب کرد. بنابراین خانوادههای تکوالدی یا همجنسگرا یا همزیستی آزادانه زن و مرد را نباید خانواده بدانیم. برای ترویج این اصل باید پیروان ادیان الهی، به ترویج خانواده طبیعی با بیان کارکردهای مؤثر اجتماعی و آثار مفید روانشناختی آن بپردازند. در مقابل نیز پیامدهای ناگوار گونههای نامناسب خانواده را تشریح نمایند.
2- همه نهادها و گروههای بشری دارای مراتبی هستند. خانواده نیز از این امر مستثنی نبوده است. برای تحکیم ساختار خانواده، لازم است جایگاه سنتی والدین را در خانواده استمرار بخشیم. والدین در تربیت و اجتماعی کردن فرزندان، نقش بسیار مهمی دارند و بیشک، بیشترین سرمایهگذاری مادی و عاطفی در خانواده، از سوی والدین صورت میگیرد. بیتردید ایفای این مسؤلیتها تنها در صورت برخورداری آنان از جایگاه بالاتر در خانواده میسر است.
تقسیم قدرت بین زن و مرد نیز باید به شیوههای معقول و مناسب صورت گیرد. از آنجا که معمولاً مسئولیت اداره اقتصادی با مرد است، برخورداری او از جایگاه بالاتری در تصمیمگیریها در استحکام خانواده تأثیر بسیاری دارد. زن نیز در محدودههایی، تصمیمگیری را به عهده میگیرد و مرد هماهنگ با او عمل میکند. آموزههای اسلامی به خوبی این نحوه تقسیم کار و تصمیمگیریهای خانوادگی بین زن و مرد را نشان میدهد .
3- تحکیم باورهای دینی در خانواده تأثیر مهمی در تقویت خانواده و ایفای کارکردهای آن دارد. یکی از مشکلات مهم فرآیند جهانی شدن، بروز بحران هویت در افراد و خانوادههاست. گم کردن جهت و معنای زندگی، افراد را دچار آشفتگی کرده و در مشکلات زندگی فردی و خانوادگی آنان را به استیصال میکشد.
مهمترین باورهای دینی، خداپرستی و توحید، اعتقاد به زندگی پس از مرگ و باور به رسالت انبیا و جانشینان آنها است. باور و پایبندی به این امور، زندگی را از فضای مادی و دنیوی بیرون آورده و جهت اخروی و معنوی میدهد. ترویج چنین معنویتی در اعضای خانواده به ویژه والدین میتواند خانوادهها را از بسیاری بحرانها نجات دهد.
4- استمرار و تحکیم روابط خویشاوندی، در حفظ و تقویت خانواده در فرآیند جهانی شدن بسیار مؤثر است. اکنون در بیشتر جوامع خانواده هستهای، بیشتر خانوادهها را تشکیل میدهد. کم شدن رابطه بین خانواده هستهای با سایر خویشاوندان بخصوص خانوادههای اصلی زن و شوهر، موجب شد که آنها در مشکلات مختلف زندگی خانوادگی، از حمایتهای ویژه عاطفی و مادی خویشاوندان محروم باشند. این در حالی است که خویشاوندان با توجه به ارتباط خونی و عاطفی نزدیک و عمیق با خانواده هستهای، میتوانند بهترین حمایتها را در اختیار آنان بگذارند، به همین جهت با توجه به مبانی اسلام، میتوان برای خانواده مراتبی در نظر گرفت. خانواده مرتبه اول همان زن و شوهر و فرزندان آنها هستند. خانواده مرتبه دوم فرد، همسر و فرزندان او همراه با والدین او یا والدین همسرش میباشند. خانواده مرتبه سوم فرد نیز، خواهر و برادران او یا همسرش را نیز در برمیگیرد. با ترویج چنین تلقی از خانواده، نه تنها روابط اعضای خانواده بهبود مییابد و با مشکلات زندگی بهتر مواجه میشوند، بلکه روابط خویشاوندی را میتوان با دید کارآمدتری نگریست .
5- رعایت مرزهای رفتاری و عاطفی درون خانواده و بیرون آن، اصلی است که برخی درمانگران خانواده برای سلامت و کارایی خانواده، لازم شمردهاند . زن و شوهر، در درون خانه باید از فضای فیزیکی و روانی مجزا از سایرین بهرهمند باشند و در ساعتهای معینی از شبانهروز جدا از سایرین امکان تعامل عاطفی و روانی داشته باشند . برای فرزندان بخصوص دختران در دوره کودکی دوم تا جوانی باید فضای اختصاصی در نظر گرفته شود و سایرین بدون اجازه آنها وارد این فضا نشوند. متون اسلامی محدوده این فضاها را تعیین نموده است. بسیاری از انحرافات جنسی در اثر عدم رعایت چنین مرزهایی است. همچنین باید بین اعضای خانواده و سایرین، مرزهایی باشد. هرگونه روابط جنسی و عاطفی ارضا کننده باید به همسر قانونی اختصاص یابد. حدود و شرایط نگاه کردن به سایرین و پوشش شرعی که در متون اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است، در واقع اشاره به همین مرزها و حدود است. مهمترین کارکرد این مرزها تحکیم روابط عاطفی بین اعضای خانواده، بخصوص زن و شوهر است .
6- کنترل استفاده از رسانهها در خانواده، تنها راه حفظ انسجام خانواده و جلوگیری از فروپاشی آن به سبب ارتباطات مجازی است. از آنجا که شیوه کنترل از بالا (filtering)، معمولاً به آسانی خنثی میشود، بهترین راه تربیت خانواده، ترویج فرهنگ استفاده مناسب و معقول از رسانههاست. هر چند هر روزه اخباری درباره آثار نامطلوب تلویزیون، رایانه و اینترنت به سلامت روانی و جسمانی افراد منتشر میشود، راهکار مناسبی برای ترویج استفاده مناسب از رسانهها ارایه نشده است. در هر حال، استفاده از رسانهها در بعد کمی و کیفی باید تعدیل و مهار شود. برنامهریزی زمانی معینی برای استفاده اعضای خانواده از رسانه باید با توافق اعضای آن تدوین شود. از لحاظ کیفی نیز لازم است بر اساس ارزشهای دینی، اخلاقی و بومی ملاکها و مرزهایی برای استفاده از برنامهها تعیین شود متناسب با مراحل تحول، برنامههایی در اختیار فرد قرار گیرد. در سنین نوجوانی و جوانی که معمولاً افراد به درک عقلانی و انتزاعی میرسند، تبیین و توجیه ملاکهای مطلوب و نامطلوب بودن برنامهها، برای آنها ضروری است.
در مجموع برای استمرار ارزشهای دینی و اخلاقی در بین انسانها، راهی به جز تحکیم خانواده نداریم. خانواده در معرض حملات و یورشهای بسیاری قرار دارد. با این وجود باید مشکلات را اداره کرد، خانواده باید خود اختیار خویش را در دست گیرد و این امر ممکن است بیتردید خانواده مصرف کننده و منفعل مسیر نابودی را طی میکند. باید بین خانواده و توسعه، تعامل برقرار کرد و ارزشهای دینی، اخلاقی و انسانی حاکم بر خانوادهها را حفظ و تقویت نمود.